دکلمه حالا دیگر دیر است از سید علی صالحی با صدای خسرو شکیبایی

تعداد بازدید
55
چهارشنبه 08 اردیبهشت 1400
جملات ناب

جملات ناب

66 کاربر

حالا دیگر دیر است من نام کوچه های بسیاری را از یاد برده ام نشانی خانه های بسیاری را از یاد برده ام و اسامی آسان نزدیکترین کسان دریا را… راستی آیا به همین دلیل ساده نیست که دیگر هیچ نامه های به مقصد نمی رسد؟ نه ری را سالها و سالها بود که در ایستگاه راه آهن در خواب و خلوت ورودی همة شهرها کوچه ها ، جاده ها ، میدان ها چشم به راه تو از هر مسافری که می آمد سراغ کسی را می گرفتم که بوی لیموی شمال و شب حلال دریا را می داد چقدر کوچه های خلوت بامدادی را خیس گریه رفتم و در غم غروب باز آمدم من می دانستم تو از میان روشن ترین رؤیاهای روزگار تنها ترانه های سادة مرا برگزیده ای چرا که من هنوز هم خسته ترین برادر همین سادگانِ زمینم ، ری را هر بار که نام تو بر دفتر گریه های من جاری شد مردمانی را دیدم که آهسته می آمدند همانجا در سایه سار گریه و بابونه عطر ترا از باغ پروانه به خواب کودکان خود می خواندند مردمان می فهمند مردمان ساکت و مردمان صبور می فهمند مردمان دیری ست که از راز واژگان سادة من به معنای بعضی از آوازها رسیده اند رازی دارد این سادگی ، این است رؤیا معلوم است که بعد از نامه ها مرا آوازی از تحمل اوقات گریه آموخته اند کجا می روی حالا؟ بیا ،هنوز تا کشف نشانی آن کوچه حرف بسیار و وقت اندک و آسمان هم که بارانی ست اصلاً فرض که مردمان هنوز درخوابند، فرض که هیچ نامه ای هم به مقصد نرسید ، فرض که بعضی از اینجا دور ، حتی نان از سفره و کلمه از کتاب، شکوفه از انار و تبسم از لبانمان گرفته اند ، با رؤیاهامان چه می کنند؟

خسرو_شکیباییخسرو_شکیباییری_راریراسید_علی_صالحی

دیگر ویدیو و موزیک های : جملات ناب

نقاب رو برداریم
00:01:05

نقاب رو برداریم

چهارشنبه 02 اسفند 1402

شانس مال کیه؟
00:01:09

شانس مال کیه؟

چهارشنبه 25 بهمن 1402

امیدواری یا نا امیدی
00:00:51

امیدواری یا نا امیدی

سه شنبه 17 بهمن 1402