سینمایی کامل عنکبوت مقدس قاتل زنجیره ای مشهد سعید حنایی دنبال کنید

تعداد بازدید
40
یک شنبه 02 بهمن 1401
سینمایی عجایب ورزش خنده خبر رپ هیپ هاپ موزیک سرگرمی کرمانج کورد استقلال پرسپولیس کلش آف کلنز

سینمایی عجایب ورزش خنده خبر رپ هیپ هاپ موزیک سرگرمی کرمانج کورد استقلال پرسپولیس کلش آف کلنز

118 کاربر

سعید حنایی قاتل زنجیره ای عنکبوت مقدس مشهد ساخت فیلم بیشترش در اردن بود داستان فیلم تماماً در شهر مشهد می‌گذرد رحیمی، یک روزنامه‌نگار زن از تهران وارد شهر می‌شود تا به یک سری قتل‌های زنجیره‌ای کارگران جنسی محلی رسیدگی کند قتل‌ها از یک الگو پیروی می‌کنند زنان توسط مردی سوار بر موتورسیکلت از اطراف منطقه جمع‌آوری می‌شوند، به جای دیگری برده می‌شوند و با روسری خود خفه می‌شوند؛ سپس اجساد آن‌ها در مناطق زباله محلی انداخته می‌شوند قاتل زنجیره‌ای سعید حنایی با نام عظیمی از همان ابتدا معرفی می‌شود افتتاحیه فیلم آخرین بعد از ظهر یکی از قربانیان او را نشان می‌دهد او که معتاد به تریاک است، پیش از اینکه با عظیمی قرارداد ببندد، با یک سری از مشتریان ملاقات می‌کند آن‌ها به یک مجتمع آپارتمانی فرسوده سفر می‌کنند، اما او مشکل را احساس می‌کند و پیش از ورود به آپارتمان سعی می‌کند فرار کند عظیمی او را در راه پله خفه می‌کند و سپس با جسد او با موتورسیکلتش فرار می‌کند رحیمی در تحلیل شواهد و مدارک تیزبین است، و واقعاً نگران سرنوشت قربانیان این قتل‌ها است او به تنهایی وارد شهر می‌شود و باید از محدودیت‌های مختلفی که برای زنان در این شهر مقدس گذاشته شده‌است عبور کند او با یک کارآگاه مرد به نام شریفی رابطه‌ای تحقیقاتی برقرار می‌کند که از او حمایت می‌کند، اما در بیشتر موارد برخورد او با پلیس محلی مملو از بی‌اعتنایی و پنهان‌کاری است شریفی با قاتل در تماس است که از سوی عظیمی به نوعی تبلیغاتی انتخاب شده‌است ضبط‌ها و خاطرات شریفی به رحیمی، بینشی در مورد انگیزه قتل می‌دهد عظیمی مردی است که به نوبهٔ خود دوستانه اما انفجاری است و کارگران جنسی را فاسد و کثیف می‌داند او مدعی است که شهر را به نام امام رضا ، هشتمین امام شیعیان، پاکسازی می‌کند او در حال اشک‌ریختن در حرم نشان داده می‌شود زن‌ستیزی فرهنگی در تعاملات رحیمی با مردان در جریان تحقیقاتش رخنه می‌کند رستمی، یک کارآگاه یونیفرم‌پوش، در ابتدا دوست‌داشتنی به نظر می‌رسد اما پس از رد شدن درخواست پیشروی‌اش به رحیمی، او را به سخره می‌گیرد یک روحانی قدرتمند محلی نیز به همین ترتیب پیشنهاد می‌کند که رحیمی فردی پرحاشیه است رحیمی به شریفی تصریح می‌کند که این اشاره‌ها خود محصول یک پیشروی ناخواسته است که از سوی یکی از سرپرستان روزنامه‌نگار در تهران انجام شده‌است، که خواستار تماس با او پس از کار برای پیشبرد حرفه او را داشته‌است موقعیت رحیمی به عنوان یک غریبه، از تعاملات سخت عاطفی او با خانواده‌های قربانیان و در یک مورد، گفتگوی مقدماتی با یک کارگر جنسی در شب قتل او خبر می‌دهد زندگی شخصی عظیمی با جزئیاتی به تصویر کشیده می‌شوند او دارای سه فرزند، همسری دلسوز و شبکه‌ای از همرزمان از کهنه‌سربازان جنگ ایران و عراق است درد عاطفی عظیمی از دوران خدمتش مشهود است و او از نرسیدن به شهادت احساس ناکامی می‌کند ارادت عظیمی به خانواده‌اش در مقابل قتل‌های وحشیانه او قرار می‌گیرد یک قتل در خانه او اتفاق می‌افتد و تقریباً با ورود همسرش قطع می‌شود عظیمی با عجله موفق می‌شود جسد را در قالیچه پنهان کند در تلخ‌ترین سکانس صحنه، عظیمی در حالی که پای قربانی مرده‌اش را می‌بیند، با همسرش رابطه جنسی برقرار می‌کند علی، پسر نوجوان عظیمی، پدر خود را یک الگو می‌داند—علی‌رغم خشونتی که گهگاه در تعامل‌هایشان دیده می‌شود در نهایت رحیمی و شریفی به اندازه کافی به برنامه، مکان و الگوهای قاتل اطمینان پیدا می‌کنند تا دام خطرناکی را راه بیندازند رحیمی، در لباس یک کارگر جنسی، سوار بر موتورسیکلت عظیمی می‌شود شریفی آن‌ها را با ماشین تعقیب می‌کند اما آن‌ها را در کوچه پس کوچه‌های شهر گم می‌کند رحیمی با چاقوی جیبی و ضبط صوت قصد دارد از قاتل اعتراف بگیرد و فرار کند اما به راحتی افشا می‌شود او پس از کشمکش موفق به فرار می‌شود و با شواهد به پلیس رجوع می‌کند عظیمی در روزهای آتی در خانه‌اش بازداشت می‌شود همان‌طور که پرونده به دادگاه می‌رود، مشخص می‌شود که بخش بزرگی از مردم از جنگ صلیبی وحشیانه عظیمی علیه کارگران جنسی خیابانی حمایت می‌کنند و فشارهایی برای آزادی او وجود دارد عظیمی که برایش فرصت ادعای دیوانگی فراهم می‌شود، انگیزه‌های مذهبی خود را دوچندان می‌کند و فقط ادعا می‌کند که دیوانه امام هشتم و خدا است از آنجا که متهم آشکارا هشیار و عاقل به‌نظر می‌رسد، دادگاه چاره‌ای جز مجرم‌دانستن او ندارد و او را به اعدام محکوم می‌کند حامیان انجمن جانبازان او در زندان به دیدارش می‌روند و به او اطمینان می‌دهند که اعدامی در کار نیست و او در روز اعدام توسط یک ماشین از آنجا مخفیانه برده خواهد شد وقتی زمان فرا می‌رسد، مشخص می‌شود که این یک حیله برای ساکت نگه‌داشتن او بوده‌است و او با ابراز خشم حلق‌آویز می‌شود فیلم با لحظه خداحافظی مهربانی بین رحیمی و شریفی پیش از سوارشدن او به اتوبوس به پایان می‌رسد رحیمی در حین سفر، شواهد ویدئویی جمع‌آوری‌شده در طول پرونده را مرور می‌کند و مصاحبه‌ای با علی، پسر قاتل، نشان داده می‌شود او با افتخار توضیح می‌دهد که چگونه پدرش بر قربانیانش غلبه و آن‌ها را خفه می‌کرد، و سپس با خواهر کوچک‌ترش سناریوی یکی از آن قتل‌ها را بازی می‌کند

سعید_حناییعنکبوت_مقدسعنکبوت_مقدسمشهدمشهدمشهدمشهد

دیگر ویدیو و موزیک های : سینمایی عجایب ورزش خنده خبر رپ هیپ هاپ موزیک سرگرمی کرمانج کورد استقلال پرسپولیس کلش آف کلنز