رضا بلوری با خیالت

کاشکی امشب تا خود صبح آسمون بارون بباره کاشکی در واشه ببینم که تو برگشتی دوباره من تموم این شبارو با خیالت گریه کردم کاشکی برگردی و من دائم بیام دورت بگردم تو بیا سر بزار رو شهر امن شونم دست من نیست که دلم میگیره هی بهونت من بمیرم نبینم یه قطره اشک رو گونت آره عاشقتم توکه میدونی زندگی بیتو سخته برام تو بگو عزیزم وقتی نیستی از فکرتو اخه چجوری درام دیگه خواب نمیاد به چشایی که هرشب بیتو خیس تره یکی عاشقته داره بیتو اینجا هرشب جون میکنه تو بیا سر بزار رو شهر امن شونم دست من نیست که دلم میگیره هی بهونت من بمیرم نبینم یه قطره اشک رو گونت