فیلم و سریال

توضیحاتمن برای خوب بودنِ حالم برگ های برنده ی زیادی دارم ، مثلا همین صدای قل قل سماور ، یا صدای ریختن چای توی لیوان ، که حس بینظیر و نابِ زندگی را در دلِ رگ های خسته ام ، به جریان می اندازد . مثل صدای باد یا نوای آرام و دورِ جیرجیرک ها ، صدای کبک ها ، گنجشک ها ، لک لک ها . مثل تماشای رگه های باریک آفتاب که هر صبح زود ، به هر جان کندنی خودشان را از شکاف پرده ها به خلوت بکرِ اتاق می کشانند و مرا نوازش می کنند ، یا تماشای ماه ، وقتی تمام دردهای عالم را پشت سر گذاشته و با جسارتی عمیق ، به تیرگیِ شب ها می تابد و مثل تماشای چشمک دورترین ستاره ، خیالِ کشفِ نادیده ترین سیاره ، تصور پرواز در خیال انگیزترین کهکشان و یا احساس زیبای لمس شدن با پنجه های نرم و آرام بخش نسیم ... من برای آرامشم ، برای شادی ام و برای خوشبختی ام ؛ برگ های برنده ی زیادی دارم ، و نمی بازم ! اگر امروز دلم گرفت ، بغض کردم ، تسلیم شدم و گوشه ی تاریکِ اتاق ، کز کردم ، فردا قطعا دوباره می خندم ، دوباره می ایستم و دوباره می سازم ، تمام ویرانه های روح زخمی ام را بهتر از همیشه می سازم ... من برای پیروز شدن و برای خوب بودنِ حالم ، برگ های برنده ی زیادی دارم

دفترچه خاطرات یک بی عرضه

دفترچه خاطرات یک بی عرضه

دفترچه خاطرات یک بی عرضه

دفترچه خاطرات یک بی عرضه