کانال سوزدل

سوزدلم

بیخیال نان و نمکی که با هم خورده بودیم
بیخیالِ ساعت هایی که در آغوشِ هم بودیم
بگذریم از عشقی که در دلم پر پر شد
بگذریم از صورتی که از شب زنده داری ها و سیلِ اشک ها روز به روز لاغرتر و استخوانی تر میشود
بگذریم از دوستت دارم های شیرینی که دم گوشم زمزمه میکردی
بگذریم از آن همه دروغ های شیرین
اما خودت بگو چطور میتوانی از حال و روزِ این روزهایم بگذری
تو میدانی کسی که خودش را دوست نداشته باشد چه چیزی بر سرش می آید؟
تو با رفتنت تنها خودت را از من نگرفتی
تو گرفتی از من
اعتماد به نفس را
خواب را
زندگی را
زندگی را