کاربر 5154

نوحه ومداحی

رقیه جان
بال های سوخته را طاقت سنگ نیست لب های تشنه ات را خاک پاشیدند و چشمان به اشک نشسته ات را آشنای تازیانه ها کردند
فریاد جگر خراشت را در خشت خشت خرابه های شام مویه می کنم و وسعت رنجت را با کوه ها در میان می گذارم
غبار اندوهت را هیچ بارانی نمی تواند شست
❄️