بازی‌های کودکانه

عرفان طهماسبی ماه مو

گدی که به یاد همیم ز رنگ و ز ذات همیم
گفتی که به یاد هم هستیم یک رنگ و یک باطن داریم

دل مونه ویرون نکن حالا که آباد همیم
دل من رو ویران نکن حالا که باهم آباد شدیم

اگر تونی تنها ایری ایری ز پیشم شو به شو
اگه تصمیم باتو باشه تنها میری میری و شبانه من رو ترک میکنی

اگر مونوم با مو بمون اگر مونوم با مو بگو
اما نظر من اینه که با من بمون بمون و باهام حرف بزن

سی مو مثل روز روشنه ستاره نیدم به شبات
بمون و باهام حرف بزن برای من مثل روز روشنه

ماه مونی ماه مونیدینم به نات
در شب های تو ستاره نیستم اما تو ماه من هستی ماه من

ای آسمون بی کسی بنگر و حال مونه زار
آه و نفرین به تو ای آسمان بی کس ها

اور سیانه بدرار سی دل تنگ مو ببار
حال زار من رو نگاه کن با ابر های سیاهت بیا و برای دل تنگ من ببار

بس که بدی دیدی ازم حال بدت خوب نشد
بسکه از من بدی دیدی حال بدت خوب نشد

به صد زبون گدی ولی دل مو آشوب نشد
با صد زبون گفتی ولی دل من آشوب نشد

صدای ناله کردنات تو پر شالم نبود
صدای گریه های تو برام هیچ اهمیتی نداشت

حالا مثل روز روشنه ستاره نیدم به شبات
و حالا مثل روز روشن شده در شب های تو ستاره نیستم

ماه مونی ماه مونیدینم به نات
اما تو ماه من هستی ماه من آه و نفرین به تو

ای آسمون بی کسی بنگر و حال مونه زار
ای آسمان بی کس ها حال زار من رو نگاه کن

اور سیانه بدرار سی دل تنگ مو ببار
با ابر های سیاهت بیا و برای دل تنگ من ببار