اینجا همه چی درهمه

زنانقوی

باید زن باشی،
تا یاد بگیری، دردهایت را لاک بزنی
سپیدی تار مویی موذی را ،
در حجاب رنگها مخفی
و صورت خسته ات را،
در نقاب آرایش پنهان کنی
آری باید زن بود
نیمی درد و نیمی بازیگر
تا وقتی از تو پرسیدند حالت چطور است؟
با لبخندی تصنعی بگویی
چون همیشه عالی
و شب همبستر کابوسهایت ،
پهلو به پهلوی تنهایی،
برای آمدن سحر دانه بپاشی
و تو ایمرد
نمیدانم سرباز کدامین جنگی،
اما
برای فتحباید زن باشی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎زن لبخند قدرت لبخندتنهایی حجابرنگها