mortezahooshyar

یا الله

توجهتان را به داستانی از کتاب مثنوی جلب می کنم
کسی بوده که هر شب با خودش ذکر الله می گفته تا این که یک روز شیطان به دلش میندازه که آخه ای مرد پر حرف تو که این همه
الله میگی آیا تا به حال لبیکی از جانب خدا شنیدی ؟ مرد اون شب دلش از این فکر شکست و سرش رو گذاشت و بدون ذکر گفتن خوابید
در خواب شخصی دید که بهش گفت ای مرد چرا امشب ذکر نگفتی و خوابیدی؟ مرد جواب داد که چون هر چی الله میگم
جوابی از جانب خدا نمی شنوم می ترسم که خدا منو از درگاه خودش رونده باشه اون شخص بهش جواب داد که خدا میگه؛
گفت آن الله تو لبیک ماست مستی و آن سوز و دردت پیک ماست