شب مهتاب

جان مریم السید


دست حادثه را بگیر راهى اش کن
به جایى دور از اینجا
بگذار رخ دهد جایى نامعلوم
جایى دور از ما
حادثه از براى ما نیست
ما همه اش اتفاقیم
اتفاقهاى ناگهانى، اما خوب
مثلِ چشمانِ تو
که اتفاقى شد تا من عاشقت شوم
مثلِ بودنِ من
که باورى شد براىِ تو ؛ براى بودن
دستِ اتفاق را میگیرم تا بیفتد باز هم
جایى کنارِ تو
هر روز
هر روز
هر روز
متن عادلدانتیسم